English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1010 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bush U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beater mill U تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
female U سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
concentric shafts U شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
differential compression check U ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
counter recoil cylinder U استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
it follows necessarily that U ناچار این نتیجه گرفته میشود
zero hour <idiom> U لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
arrowroot U نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
prussic acid U اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
uplift U سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
uplifts U سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
cudbear U ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
intake U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
intakes U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
orifice meter U روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
colas U ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
cola U ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
transit duty U حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
groundage U حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
air brick U اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
phlorizin U ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent U مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
back pressure turbine U توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
galbanum U نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
blow in doors U دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
turboprop U توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
hollow dam U سد توخالی
bunkum U توخالی
cannulate U توخالی
gashing U توخالی
cannulated U توخالی
blank U توخالی
blankest U توخالی
buncombe U توخالی
gash U توخالی
gashed U توخالی
gashes U توخالی
hollow U توخالی
hollows U توخالی
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
bosh U حرف توخالی
quill U ساقه توخالی پر
hollow shaft U محور توخالی
shingle roof U سقف توخالی
puff paste U ادم توخالی
filter blocks U اجر توخالی
poppycock U حرف توخالی
quills U ساقه توخالی پر
tubular axle U محور توخالی
perforated brick U اجر توخالی
hollow space U فضای توخالی
PCMCIA U سوراخی
porosity U پر سوراخی
porousness U پر سوراخی
culver-house U [سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole U سوراخی را گرفتن
a breach in the fence U سوراخی در حصار
pipe U ساقه توخالی گیاه نی زدن
piped U ساقه توخالی گیاه نی زدن
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
to plug U سوراخی را گرفتن [ بستن]
tamp U سوراخی را با شن وغیره پرکردن
debunk U توخالی بودن چیزی را نشان دادن
bunks U حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
bunk U حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
pinhole U سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
bailer U سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
cards U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
hole U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
holes U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
holing U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
cylinder U استوانه
cylinders U استوانه
shafts U استوانه
shaft U استوانه
platten U استوانه
drummed U استوانه
drum U استوانه
platen U استوانه
cannons U استوانه
cannon U استوانه
dog-wheel U استوانه
rollers U استوانه
roller U استوانه
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
winched U استوانه تارکشی نخ
graduate U استوانه مدرج
cylindroid U استوانه وار
induction cylinder U استوانه القائی
graduates U استوانه مدرج
graduating U استوانه مدرج
revolving top U استوانه توزیع
winch U استوانه تارکشی نخ
recoil cylinder U استوانه دافع
guide cylinder U استوانه راهنما
winches U استوانه تارکشی نخ
winching U استوانه تارکشی نخ
cylindrically U بشکل استوانه
access shaft مدخل استوانه ای
cylindroid U شبه استوانه
ruffini cylinder U استوانه روفینی
graduated cylinder U استوانه مدرج
stele U استوانه اوندی
driving sleeve U استوانه گرداننده
stela U استوانه اوندی
wehnelt cylinder U استوانه ونلت
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
drum U [ستون استوانه شکل]
dashpot U استوانه متعادل کننده
roller U بام غلتان استوانه
cylindrical U دارای شکل استوانه
rollers U بام غلتان استوانه
drum U طبل کوس استوانه
rundle U استوانه گردنده گوی
stelar U دارای استوانه اوندی
replenisher U استوانه نافم روغن
fust U [میله استوانه ای ستون ها]
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
motor tube U استوانه موتور موشک
drum U فرف استوانه شکل
thin walled cylinder U استوانه جدار نازک
drum U درام سیلندر استوانه
drummed U درام سیلندر استوانه
drummed U فرف استوانه شکل
spacer disk U استوانه توپر فلزی
drummed U طبل کوس استوانه
rod U یاخته استوانه ای [در چشم]
Rod cell U یاخته استوانه ای [در چشم]
cylindrical coordinate U مختصات استوانه ای [ریاضی]
lightening hole U سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
warping head U استوانه چرخنده بکسل لنگر
cylindrical coordinate system U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
counterbore U خزینه دار کردن استوانه
slotting U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukeboxes U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
slots U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukebox U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
rods and cones [in the retina] U یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
trommel U غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fusarole U [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
penny in the slot U سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
lubber's hole U سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1strong
1popsicle
1construed
1اصلاح ترجمه
1Is it disregard?
1The outright abolition of the death penalty.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com